عشق واقعی
دختري مي رفت ، پسري او را ديد و دنبال او روان شد .
دختر پرسيد که چرا پس من مي آيي ؟ پسر گفت : بر تو عاشق شده ام .
دختر
گفت : بر من چه عاشق شده اي ، خواهر من از من خوبتر است و از پس من مي آيد
، برو و بر او عاشق شو . پسر از آنجا برگشت و دختري بد صورت ديد ، بسيار
ناخوش گرديد و باز نزد دختر رفت و گفت : چرا دروغ گفتي ؟ دختر گفت : تو
راست نگفتي . اگر عاشق من بودي ، پيش ديگري چرا مي رفتي ؟







